ا . سپید

منهای نیستی

ا . سپید

منهای نیستی

چه یه رنگه شوق فرداش

یه فرشته که نگاهش

مثلِ مـاه تو آسمونه

میدرخشه تو خیالم

قصه ی منو می دونه

حس رو از نگام می خونه

میاد و پیشم می مونه

چه زیادم به کنارش

بی کسیهام رو می رونه

یه فرشته یه ستاره

اونم آرومی نداره

با یه لبخند یا نوازش

عشق رو تا ابد می کاره

 

میگه جونم یه شعاره

قصه ی بدی سر اومد

اما مـا با هم می خندیم

خوشی و شادی در اومد

یه فرشته سرده حالش

نور میده اما خیالش

نگرانِ روز و شبهاست

به فراقش به وصالش

آره یه مـاهِ زمینی

که امید سوغاتِ دستاش

میدوزه خنده رو لبهاش

تا نگیم ای کاش ای کاش . . .

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد